بسم رب الشهدا و الصدیقین حضرت باران، تو، تاریخی ترین عشقِ عالمی که مورخانِ حدیثِ عشق، از تفسیرت در مانده اند. و جهانی مبهوتِ هزاران هزار، ورق از غزل هایی است که، عاشقانت در رسای تو سروده اند. و در این مرثیه های محزون انتظار، هرگز قلمشان خشک نگشته و هر بار که از تو نوشتند، عطشان تر از پیش، حولِ محورِ جنونِ آسمانی عشق، سر به شیدایی گذارده و چون تشنه ای که هرگز سیراب نشود، در پی زمزمِ نام تو، هر روز "عجل لولیک الفرج" را طواف کردند.
اشتراک گذاری در تلگرام
یا ایهاالعزیز. منم و اين دل حالي به حالي . و تــــو حسن تعليل دلم ميشوي و قلمم قرباني دلــــــم ميشود. ای غزلِ ناب تمامِ شب گریه های من،و ای فروغِ جاودانه ی واژه هایم، تو قطعه ی بی کلامِ این روزها شده ای و همچون قصیده ای بی پایان، در دلِ هر مصرع، دیوان عاشقی را بیت به بیت ختم می کنی به هجران! سالهاست در مثنوی بلندِ تاریکی های عالم، همگان دلخوشند به طلوع خورشید روی تو، آنگاه که از پس ابرِ غفلتِ چشمانم، سر بر می کشی و دل می بری از عالمیان.
اشتراک گذاری در تلگرام
السلام علیک یا ولی عصر(عج) روحی فداک. آنقدر دروغ گفتند؛ و یا نه! بیا خوشبین باشیم! حواسشان نبود و آنقدر ناراست گفتند رقیبان کرسیهای ت که مردممان، ملت خون ِ دل خوردهی خون دادهمان بیتفاوت شوند به ت ِ عین دیانتمان. بیا خوشبین باشیم و نگوییم بیشتر از اینکه شهوت مقام گرفته باشدشان، عروسک خیمهشب بازی بدخواهان بودند برای تضعیف ِ انقلاب. آن ملت جان و خون بر دست، که انقلاب 57 را بر دوش کشیدند یا هنوز هُرم نفسهاشان تمام وجود کفتارصفتان
اشتراک گذاری در تلگرام
ما طرفداری از عمامه نمیکنیم، ما طرفداری از اسلام میکنیم خدای متعال میداند که من نسبت به های فاسد آنقدر شدید هستم که نسبت به سایر مردم نیستم. ساواکی پیش من محترمتر است از فاسد . آنقدر صدمهای که اسلام از یک فاسد میخورد از محمدرضا نمی خورد. در روایات هست که فاسد و ملای فاسد در جهنم از بوی تعفنش اهل جهنم در عذاب هستند. در این دنیا هم از بوی تعفن بعض از های فاسد، دنیا در عذاب است.
اشتراک گذاری در تلگرام
السلام یا ایها العزیز. ای وای از آن شهر که دیوانه ندارد صد عقل به مسجد شد و خمخانه ندارد در حسرت یک نعره ی مستانه بمردیم ویران شود این شهر که میخانه ندارد درخویش تپیدیم ولی داد فزون شد بیداد ز دادی که غم خانه ندارد دیوانه ترین مردم شهرم ، توکجایی؟ تا فاش بگویم چوتو افسانه ندارد گیسوی بلندت همه شب ماه نهان کرد آن مو که تورا هست دمی شانه ندارد؟ نغزی به مثل گفت همان طره ی زلفت گر روز شود شمع تو پروانه ندارد ما دلشدگان خیل اسیران شماییم این خیل دریغ از تن و
اشتراک گذاری در تلگرام
السلام علیک یا ولی عصر(عج) روحی فداک. گفتم دلم چو مرغیست کز آشیانه دورست دستی به زلف خود زد گفت آشیانه با من. . . کربلا رفته غمی دارد به وسعت دل کربلا ندیده ی در انتظار اما. خوشا به حال آنکه نرفته . تیر هنوز در چله دارد. کمان قد را خم می کند تا تیر رها شود. اگر رها شد خدا کند قلب را بدرد. یوسف گمگشته، کجایی؟ دست هایم این روزها بوی حافظ می دهند! تـفأل که می زنم کنعـانم بدجـور یوسفش را می خواهد.
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت